جدول جو
جدول جو

معنی کنس دره - جستجوی لغت در جدول جو

کنس دره
نام دهکده ای در ناحیه ی کوهستان غربی از کلارستاق واقع در
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کَ دَ رَ / رِ)
مرغکی است که در آب نشیند و مکان و آشیان در آب سازد. (برهان) (آنندراج). یک قسم مرغ آبی کوچک. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
قوس وره. عاقرقرحا. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان زهرا است که در بخش بویین شهرستان قزوین واقع است و 908 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(شِ)
دهی از دهستان ماسوله است که در بخش مرکزی شهرستان فومن واقع است و 184 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(کُ سَ)
دهی از دهستان دشت سر است که در بخش مرکزی شهرستان آمل واقع است و 435 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(دَ رَ)
دهی است از دهستان سه هزار شهرستان شهسوار. واقع در 32هزارگزی جنوب شهسوار. کوهستانی، سردسیر دارای 170 تن سکنه. آب آن چشمه سار، محصول آنجا لبنیات و عسل. شغل اهالی گله داری و چوب تراشی و راه آنجا مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
مرغی است کوچک کبود که در آب نشیند کندره. توضیح ازین تعریف که در فرهنگها (معیار جمالی سروری) آمده هویت آن شناخته نشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کنسوده
تصویر کنسوده
لاتینی تازی گشته گوش خر از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
چشمه ای در روستای یخکش بهشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
نام روستایی از دراز کلای بابل، از توابع بابل کنار بابل
فرهنگ گویش مازندرانی
حفره ای در زمین برای انباشتن غلات، نوعی ابزار ماهیگیری
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع نشتای عباس آباد
فرهنگ گویش مازندرانی
نام مرتعی در لفور شهرستان سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی
دره ای در منطقه هزار جریب بهشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
دره ای در منطقه ی هزارجریب بهشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
نام محلی در تنکابن که راه سه هزار از آن گذرد
فرهنگ گویش مازندرانی
دره ای در منطقه ی هزارجریب بهشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
دره ای در منطقه ی هزار جریب بهشهر
فرهنگ گویش مازندرانی